پردازنده‌هاي Sandy Bridge
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
پردازنده‌هاي Sandy Bridge
نوشته شده در دو شنبه 5 ارديبهشت 1390
بازدید : 594
نویسنده : MRK

مدت‌ زيادي است كه مطالب مختلفي را درباره نسل بعدي معماري پردازنده‌هاي اينتل با اسم رمز Sandy Bridge مي‌شنويم. در واقع به‌نظر مي‌رسد كه باد، گرد و خاك پل شني جديد اينتل را به همه جا كشانده است. به‌رغم آن‌كه مشخصات فني اين معماري و پردازنده‌هاي مبتني بر آن قبلاً به‌طور رسمي منتشر شده‌اند و مطالب مختلفي را درباره اين خانواده تازه‌وارد از پردازنده‌هاي اينتل خوانده‌ايم، اما با توجه به زمزمه‌ها و صحبت‌هاي غيررسمي كه در ميان شركت‌هاي داخلي جريان دارد، به نظر مي‌رسد كه بايد در فاصله نزديكي منتظر ورود اين پردازنده‌ها و پلتفرم‌هاي پشتيباني كننده از آن‌ها به بازار ايران باشيم. به همين دليل، تصميم گرفتيم در بخش فناوري اين شماره به بررسي پردازنده‌هاي Sandy Bridge پرداخته و كمي درباره واقعيت‌ها و افسانه‌هاي منتشر شده درباره آن‌ها صحبت كنيم.


اولين نمونه‌هاي پردازنده‌هاي Sandy Bridge در آزمايش‌هاي مقايسه‌اي مختلف اثبات كردند كه محصولات فوق‌العاده‌اي هستند و پتانسيل تغيير كل صنعت PC را در اختيار دارند. با اين‌حال، اينتل به‌هيچ‌وجه به شما كمك نمي‌كند تا اهميت خط جديد پردازنده‌هايش را تشخيص دهيد. در واقع اين خانواده همچنان با نام‌هاي تجاري Core i3/i5/i7 عرضه خواهند شد كه باعث مي‌شود متمايز كردن تراشه‌هاي جديد بسيار دشوارتر باشد.


از سوي ديگر، اينترنت با سيلي از شايعات درباره عدم امكان اوركلاك كردن پردازنده‌هاي Sandy Bridge يا امكان اوركلاك كردن اين پردازنده‌ها با روش‌هاي بسيار آسان مواجه شده است. همچنين بحث‌هاي مختلفي در انجمن‌هاي آنلاين جريان دارند كه بر اساس آن‌ها پردازنده‌هاي Sandy Bridge به قدري سريع هستند كه تراشه‌هاي Core i7 مبتني بر پلتفرم LGA1366 را به محصولات اضافي تبديل خواهند كرد، يك وضعيت ايده‌آل براي پردازنده‌اي با عملكرد متوسط و قيمت متوسط.


با اين‌حال، وقتي درباره پردازنده‌هاي Sandy Bridge صحبت مي‌كنيم بايد ملاحظات مختلفي را در نظر بگيريم و از سوي ديگر بايد توجه داشته باشيد كه مفاهيم و ويژگي‌هاي جديد معرفي شده با اين پردازنده‌ها، پتانسيل بالايي براي ايجاد افسانه‌ها يا قضاوت‌هاي نادرست را در اطراف آن‌ها ايجاد مي‌كنند. بنابراين اجازه بدهيد به حقايق تكيه كرده و به گردش روي پل شني اينتل بپردازيم.


شركت اينتل، معماري Sandy Bridge خود را به‌عنوان دومين نسل از معماري Core معرفي مي‌كند كه تاحدودي غيرمنطقي به‌نظر مي‌رسد. اولين پردازنده‌هايي كه با نام تجاري Core ارايه شدند، تراشه‌هاي مبتني بر هسته Yonah بودند كه در اوايل سال 2006 تنها براي لپ‌تاپ‌ها قابل دسترسي بودند. سپس، Conroe و معادل موبايل آن يعني Merom تحت نام تجاري Core 2 عرضه شدند. حتي اگر بخواهيم ارتقاي Conroe به Allendale و كوچك‌سازي فرآيند توليد از Wolfdale و Penryn يا طراحي‌هاي 4 هسته‌اي Core 2 را ناديده بگيريم، اينتل بايد Nehalem را به‌عنوان يك معماري كاملا متمايز به‌شمار مي‌آورد.در واقع با محاسبه روند تيك‌-تاك تاريخي پردازنده‌هاي اينتل، Sandy Bridge چهارمين معماري جديد از سري Core خواهد بود (شكل 1).

شكل 1


نكته عجيب ديگري كه در مورد تصميم‌گيري‌هاي اينتل درباره Sandy Bridge مي‌توانيم به آن اشاره كنيم، استفاده از همان روش نام‌گذاري تجاري Core i3/i5/i7 است كه باعث مي‌شود متمايز كردن پردازنده‌هايSandy Bridge از نسل قبلي اين پردازنده‌ها براي كاربران عادي بسيار دشوار باشد.براي آن‌كه بتوانيد پردازنده‌هاي جديدي را از سري قبلي متمايز كنيد، بايد به لوگوي نصب شده روي بسته‌بندي آن‌ها نگاهي بيندازيد. شكل 2، لوگوهاي جديد و قديمي پردازنده‌هاي Core i5 اينتل را نشان مي‌دهد. لوگوي بالايي براي محصولاتي مانند Core i5-655K مورد استفاده قرار مي‌گيرد كه از معماري قبلي اينتل استفاده مي‌كند. لوگوي پاييني اين شكل براي پردازند‌هاي Core i5 مبتني بر معماري Sandy Bridge مورد استفاه قرار خواهد گرفت. در مورد پردازنده‌هاي Core i3 يا Core i7 مبتني بر معماري جديد نيز تنها ليبل بخش پاييني اين لوگو تغيير خواهد كرد.

شكل 2

 

توجه به اين لوگو مي‌تواند بهترين نشانه براي تشخيص پردازنده‌هايSandy Bridge باشد كه حتي براي كاربران آماتور نيز قابل تشخيص است. از سوي ديگر، شما با استفاده از شماره مدل پردازنده‌ها نيز مي‌توانيد مدل‌هاي مبتني بر معماري جديد را تشخيص دهيد. از آنجايي‌كه اينتل با اصرار Sandy Bridge را به‌عنوان دومين نسل از پردازنده‌هاي Core خود معرفي مي‌كند، شماره مدل همه آن‌ها با عدد 2 آغاز مي‌شود (مانند Core i5-2500). به‌عبارت ديگر، شما مي‌توانيد يك پردازنده Sandy Bridge را با چهار عدد در شماره مدل آن (به‌جاي سه عدد در مدل‌هاي قبلي) تشخيص دهيد. در عين حال، مدل‌هايي كه يك كاراكتر K در انتهاي شماره مدل آن‌ها به چشم مي‌خورد، داراي ضريب فركانس باز هستند كه قابليت اوركلاك بالايي را براي آن‌ها فراهم مي‌كند.

Sandy Bridge از درون
پردازنده‌هاي مبتني بر معماري Sandy Bridge در وضعيت فعلي خود با چهار هسته (با يا بدون قابليت پشتيباني از Hyper-Threading) يا دو هسته (همگي با قابليت پشتيباني از Hyper-Threading) قابل دسترسي خواهند بود. آزمايش‌هاي مقايسه‌اي نشان مي‌دهند كه اين هسته‌ها در سطح كلاك مشابه، قدرتمندتر از همكاران خود در نسل Nehalem هستند.


اين پردازنده‌ها هنوز از كاشه‌هاي L1  32 كيلوبايتي براي دستورالعمل‌ها و داده‌ها استفاده مي‌كنند (به همراه يك كاشه L2  256 كيلوبايتي براي هر هسته). با اين‌حال، Sandy Bridge اكنون به چيزي مجهز شده است كه اينتل آن را كاشه دستورالعمل L0 مي‌نامد و قادر است حداكثر 1500  micro-ops كدگشايي شده را نگهداري مي‌كند. اين ويژگي، با يك تاثير مضاعف بر صرفه‌جويي در مصرف برق و بهبود عملكرد دستورالعمل همراه است. اگر سخت‌افزار واكشي (fetch) بتواند دستورالعمل مورد نياز خود را در اين كاشه بيابد، مي‌تواند ديكودرها را تا زماني كه مجددا مورد نياز باشند، غيرفعال كند. اينتل در عين حال واحد پيش‌بيني انشعاب Sandy Bridge را بازسازي كرده و دقت آن را افزايش داده است.


پردازنده‌هاي Sandy Bridge اولين محصولاتي هستند كه از AVX م(Advanced Vector Extensions) پشتيباني مي‌كنند، يك ضميمه دستورالعمل 256 بيتي براي SSE (البته AMD نيز در معماري پردازنده جديد Bulldozer خود از AVX پشتيباني مي‌كند). نيروي محركه پشت AVX از دنياي HPCم (High Performance Computing) سرچشمه مي‌گيرد كه در آن كاربردهاي متمركز بر محاسبات مميزي شناور سنگين، به بالاترين قدرت ممكن احتياج دارند. البته، تاثير AVX بر Sandy Bridge در اين زمينه محدود خواهد بود. با اين‌حال، اينتل پيش‌بيني مي‌كند كه برنامه‌هاي تدوين ويديو و پردازش صدا در نهايت مي‌توانند براي بهره‌گيري از AVX بهينه‌سازي شوند (البته در كنار آناليز سرويس‌هاي مالي و نرم‌افزارهاي مهندسي/توليدي كه AVX در واقع براي انجام آن‌ها طراحي شده است). متاسفانه در حال حاضر هيچ برنامه واقعي وجود ندارد كه براي AVX بهينه‌سازي شده باشد و به ما امكان دهد كه عملكردSandy Bridge را در اين حوزه آزمايش كنيم.


در نتيجه افزايش سطح يكپارچه‌سازي، اينتل بايد روش دسترسي بيت‌ها و بخش‌هاي پردازنده خود به آخرين سطح كاشه (L3 در Sandy Bridge) را به‌دقت مورد توجه قرار مي‌داد.در روزگار Bloomfield، Lynnfield و Clarkdale، يك ساختار 4 هسته‌اي (و حتي 6 هسته‌اي در Westmere) به معناي اين بود كه هر هسته فيزيكي مي‌تواند اتصال مخصوص به خودش را با كاشه اشتراكي داشته باشد. پردازنده‌هاي سري Xeon 7500 طراحي شده بودند تا مقياس‌پذيرتر باشند و مدل‌هاي فعلي اين پردازنده‌ها حداكثر به 8 هسته مجهز هستند. در نتيجه، همين تعداد بالاي مسيرها مابين هر هسته و آخرين سطح از كاشه در پردازنده‌هاي اين نسل به چشم مي‌خورد. بنابراين، اينتل تصميم گرفت از يك گذرگاه حلقه‌اي (Ring) استفاده كند كه در محيط‌هاي Enterprise امكان مقياس‌دهي تعداد هسته‌ها را بدون خارج شدن ساختارهاي منطقي از كنترل، فراهم مي‌سازد.

System Agent
System Agent كه نام آن به‌طور كلي تغيير يافته، عملكردي را در بر مي‌گيرد كه قبلا به Uncore اختصاص داشت. در واقع، اين بخش زيرسيستم‌هايي از پردازنده را در بر مي‌گيرد كه نمي‌توانند با هسته‌هاي اجرايي (و اكنون موتور گرافيكي) در يك گروه قرار بگيرند (شكل 3).



شكل 3



در اين ليست، شما مي‌توانيد مواردي مانند كنترلر حافظه دو كاناله (با پشتيباني رسمي از سرعت‌هاي انتقال تا 1333 مگاهرتز)، 16 مسير اتصالي PCI Express نسل دوم، DMI و يك واحد پيشرفته‌تر كنترل مصرف برق را مشاهده كنيد كه علاوه بر كارهاي ديگر، وظيفه مديريت عمليات Turbo Boost را نيز بر عهده دارد.حالا كه به قابليت Turbo Boost اشاره كرديم، بد نيست بدانيد كه دومين نسل اين فناوري در پردازنده‌هاي Sandy Bridge پياده‌سازي شده است. اين فناوري براي اولين بار نزديك به دو سال قبل در تراشه‌هاي سري Core i7-900 مبتني بر هسته Bloomfield معرفي شد، اما تنها يك سال بعد و روي پردازنده‌هاي مبتني بر هسته Lynnfield توانست پتانسيل واقعي خود را به نمايش بگذارد.


منطق پشت چيزي كه اكنون Turbo Boost 1.0 ناميده مي‌شود، اين است كه منابع قابل دسترسي در يك پردازنده چند هسته‌اي دايما مورد استفاده قرار نمي‌گيرند. براي مثال، برنامه‌اي مانند iTunes در هر لحظه تنها مي‌تواند از يك هسته استفاده كند. از سوي ديگر، سقف حرارتي يك تراشه بر اساس بدترين سناريوي ممكن يعني زماني كه تمام هسته‌هاي آن به‌طور كامل مورد استفاده قرار مي‌گيرند، تعريف شده است. Turbo Boost از فضاي باقي‌مانده سقف حرارتي در هنگام اجراي وظايفي مانند iTunes بهره گرفته و يك هسته فعال را براي تكميل سريع‌تر وظيفه آن شتاب‌دهي مي‌كند.


Turbo Boost 1.0 بسيار هوشمند است، زيرا به‌طور ديناميك فركانس هسته‌هاي فعال را بر اساس دما، جريان، مصرف برق و وضعيت‌ سيستم عامل تغيير مي‌دهد. با اين‌حال، اين نسخه از فناوري نمي‌تواند از محدوده‌هاي مصرف برق برنامه‌ريزي شد فراتر برود، حتي اگر باز هم پتانسيل حرارتي خالي براي افزايش بيشتر عملكرد وجود داشته باشد.


با اين‌حال، در دنياي واقعي يك پردازنده بلافاصله داغ نمي‌شود. به‌عبارت ديگر، مدتي طول مي‌كشد تا تراشه از وضعيت بيكاري به سقف حرارتي خود برسد. Turbo Boost 2.0 به پردازنده امكان مي‌دهد تا از سقف مصرف برق خود فراتر برود، البته مادامي‌كه در محدوده حرارتي تعريف شده خود باقي بماند. در اين نقطه، مصرف برق پردازنده براي انطباق با همان محدوده‌هاي برنامه‌ريزي شده كاهش خواهد يافت.بهره‌گيري از Turbo Boost 2.0 به اين معني نيست كه پردازنده از حداكثر فركانس Turbo Boost خود فراتر خواهد رفت. اگر شما يك پردازنده Core i7-2600K با فركانس مبناي 3,4 گيگاهرتز و حداكثر فركانس Turbo 3,8 گيگاهرتز را در اختيار داشته باشيد، به‌طور پيش‌فرض نمي‌توانيد از سقف 3,8 گيگاهرتز عبور كنيد. در واقع پردازنده جديد شما براي مدت بيشتري (نسبت به نسل قبلي پردازنده‌ها) در اين فركانس «حداكثري» باقي مي‌ماند (تا زماني كه CPU تا سطح محدوده حرارتي خود گرم شده و سپس دوباره فركانس را كاهش دهد).


در واقع اين ويژگي در فضاي موبايل معناي بيشتري پيدا مي‌كند زيرا در اين محيط فركانس‌هاي كلاك مبنا به‌منظور صرفه‌جويي در مصرف برق از سطحي بسيار پايين‌تر آغاز مي‌شوند و محدوده‌هاي Turbo Boost به سطوح بسيار بالاتري مقياس‌دهي مي‌شوند. نكته ديگري كه در فضاي موبايل اهميت بيشتري پيدا مي‌كند، توانايي Sandy Bridge براي به اشتراك گذاشتن بودجه حرارتي مابين هسته‌هاي گرافيكي و پردازنده است. هسته‌هاي نسل قبلي (Arrandale) قادر به انجام اين‌كار بودند و Turbo Boost را روي هر دو مولفه اعمال مي‌كردند. حالا Sandy Bridge همان قابليت را به قلمروي دسكتاپ آورده است.

اسلحه مخفي Sandy Bridge
شايد ندانيد كه اينتل در حوزه محصولات گرافيكي از هر دو شركت Nvidia و AMD جلوتر است. در واقع موتور Quick Sync تا زمان برگزاري نمايشگاه IDF 2010 براي هر كسي در خارج از اينتل ناشناخته باقي مانده بود. آيا مي‌توانيد باور كنيد كه پنج سال از مطرح شدن اين ايده مي‌گذرد؟ به‌نظر مي‌رسد كه اينتل به‌خوبي مي‌تواند رازهاي خود را حفظ كند.


در آن زمان، اولين درايوهاي BD-ROM به بازار راه پيدا كرده و انتقال از رسانه‌هاي SD به رسانه‌هاي HD را شكل مي‌دادند. به‌علاوه، محيط موبايل با رشد بيشتري نسبت به فضاي دسكتاپ مواجه بود. در نهايت، اينتل متوجه شد كه PC تنها پلتفرم ايجاد محتوا است و اين واقعيت كه تدوين يك ويديو مي‌تواند تمام تعطيلات آخر هفته كاربر را به‌خود اختصاص دهد، به هيچ‌وجه قابل قبول نيست. همين‌جا بود كه مهندسين اينتل تصميم گرفتند عملكرد كدگذاري و كدگشايي (دو فرآيند دردسرساز براي ايجاد كنندگان محتوا) را در پردازنده‌هاي Sandy Bridge تقويت كنند. آن‌ها با استفاده از يك ساختار منطقي با عملكرد ثابت كه دو هدف را برآورده مي‌كرد، خط‌لوله ويديويي را پياده‌سازي كردند. اول، اين ساختار امكان دستيابي به عملكرد بسيار رقابتي را فراهم مي‌كرد و نكته بعدي اين كه مصرف انرژي را در پايين‌ترين سطح ممكن نگه مي‌داشت.


البته اين ساختار منطقي بعدا تحت عنوان Quick Sync نام‌گذاري شد، يك نام بازاري ظاهري براي توانايي Sandy Bridge در شتاب‌دهي تبديل يا كدگشايي و كدگذاري ويديويي. شايد بگوييد كه AMD و Nvidia اين عملكردها را قبلا با استفاده از CUDA و Stream (كه اكنون تحت عنوان APP شناخته مي‌شود) شتاب‌دهي كرده‌اند. بله، اما هر دو شركت مذكور از سخت‌افزار چند منظوره‌ براي بهبود عملكرد به سطحي فراتر از آن‌چه كه يك پياده‌سازي فقط نرم‌افزاري قادر است، استفاده مي‌كنند. از سوي ديگر، در حالي كه همه ما ياد گرفته‌ايم كه تصور كنيم پردازش GPGPU يعني آينده (حداقل نسبت به موازي‌سازي محدودي كه توسط يك CPU ارايه مي‌شود)، كارهايي كه ما درباره آن‌ها صحبت مي‌كنيم نمي‌توانند با همان سرعت يا بازدهي (از نظر مصرف برق) در مدارهاي منطقي چند منظوره اجرا شوند.


همه ما مي‌دانيم كه ويديو (صرفنظر از اين‌كه درباره پخش صحبت مي‌كنيد يا كدگذاري آن) يك موضوع پرمصرف است. اختصاص هسته‌هاي پردازشي به اين نوع كار، آن‌ها را به شدت مشغول كرده و مصرف برق را افزايش مي‌دهد. ما سال‌ها است كه اين وضعيت را در هنگام بررسي پردازنده‌هاي مختلف مشاهده كرده‌ايم. توسعه‌دهندگان نرم‌افزاري، برنامه‌هاي خود را موازي‌سازي كرده‌اند تا بتوانند كارهاي مربوط به ويديو را سريع‌تر به اتمام برسانند. تمام اين مجموعه مشلغه بيشتر پردازند، افزايش مصرف برق، گرماي بيشتر و... است. به‌عبارت ديگر، مي‌توان گفت كه ويديو يكي از سناريوهاي سنگين و پرفشاري است كه به‌طور معمول مي‌توان براي يك تراشه جديد ايجاد كرد.


پاسخ اينتل، ايجاد يك بلوك اختصاصي از سيليكون روي پردازنده‌هاي مبتني بر Sandy Bridge است كه كاري غير از ويديو انجام نمي‌دهد. در واقع اينتل به اين نتيجه رسيده است كه اختصاص مقدار بيشتري از فضاي ارزشمند die به كاربردهاي ويديويي، در مقايسه با عملكرد بازي براي دامنه گسترده‌تري از مشتريان اين شركت معني‌دار خواهد بود. در عين حال، مي‌توان گفت كه عملكرد ويديويي يكي از شايستگي‌هاي پردازنده‌هاي جديد اينتل به‌شمار مي‌آيد. سرمايه‌گذاري روي Quick Sync‌ با مزاياي بسيار بيشتري نسبت به يك بهبود محدودتر در زمينه چالاكي سه بعدي همراه است.


لازم به گفتن نيست كه به محض انتشار مفهوم Quick Sync هر دو شركت AMD و Nvidia به تكاپو افتاده و كار روي پاسخ‌هاي خود به سخت‌افزار Fixed-Function تعبيه شده روي پردازنده‌هاي Sandy Bridge را آغاز كردند. با اين‌حال، بر اساس خبرهاي منتشر شده مي‌توان گفت كه هر دو شركت مذكور حداقل يك‌سال با ارايه يك راه‌حل مشابه فاصله دارند.اما اجازه بدهيد از نزديك به عملكرد Quick Sync نگاهي بيندازيم. اينتل از قبل وضعيت بسيار خوبي را در زمينه كدگشايي ويديويي در اختيار داشت. پردازنده‌هاي فعلي اين شركت كه به موتور گرافيكي مجهز هستند، به‌خوبي از عهده اداره ويديوهاي MPEG-2، VC-1 و AVC برمي‌آيند. با اين‌حال، جبران حركت (پيچيده‌ترين بخش از خط‌لوله كدگشايي ويديويي) و فيلترگذاري حلقه (كه روي VC-1 و AVC قابل اعمال است) بايد توسط واحدهاي اجرايي همه منظوره اداره شوند كه مصرف برق آن‌ها بيشتر از سطح ضروري است. Sandy Bridge اين مشكل را با انتقال كل خط‌لوله كدگشايي به يك Codec چند فرمتي تك وظيفه‌اي كارامد، برطرف مي‌كند. اين معماري در عين حال پشتيباني از MVC را اضافه مي‌كند كه امكان پخش Blu-ray 3D را نيز به همراه خواهد داشت. مقياس‌دهي ويديويي، فيلترگذاري كاهش نويز، Deinterlacing، ارتقاي رنگ پوست، كنترل رنگ و بهبود كنتراست، همگي از قابليت‌هايي هستند كه حالا توسط بلوك‌هاي منطقي موتور گرافيكي اداره مي‌شوند.


در زمينه كدگذاري، شما يك بلوك منطقي تك وظيفه‌اي را در اختيار داريد كه كاملا هماهنگ با واحدهاي اجرايي قابل برنامه‌ريزي كار مي‌كند. در عين حال، يك بلوك نمونه‌برداري رسانه به EUها متصل شده است كه اينتل آن را يك كمك‌ پردازنده مي‌نامد و با تكميل ساختار منطقي قابل برنامه‌ريزي، كار تخمين حركت را اداره مي‌كند. البته وظايف كدگشايي كه در طول يك فرآيند تبديل انجام مي‌شوند، از همان خط لوله تك وظيفه‌اي كه قبلا توضيح داديم عبور مي‌كنند و به همين دليل با يك افزايش عملكرد اضافي در اين مرحله مواجه خواهيم بود. اگر رسانه MPEG-2، VC-1 و AVC را از يك طرف به اين خط لوله تغذيه كنيد، مي‌توانيد خروجي MPEG-2 يا AVC را از طرف ديگر دريافت كنيد.

شكل 4


البته طبيعي است كه هر شركت بر حسب برنامه و كاربرد مورد نظر خود روش متفاوتي را براي بهره‌گيري از Quick Sync دنبال كند. براي مثال، CyberLink را در نظر بگيريد. PowerDVD 10 به‌خوبي مي‌تواند شتاب‌دهي كدگشايي را در اين خط‌لوله به نمايش بگذارد. از سوي ديگر، يك پروژه MediaEspresso به‌طور بسيار گسترده‌تري با اين مفهوم درگير مي‌شود زيرا فايل را خوانده، كدگشايي كرده، كدگذاري كرده و سپس به جريان خروجي برمي‌گرداند. در برنامه‌اي مانند PowerDirector كه يك نرم‌افزار تدوين ويديويي به‌شمار مي‌آيد، شما بايد فرآيند Post-Processing (افكت‌ها و تركيب‌هايي كه پيش از ارسال همه‌چيز به مرحله كدگذاري اعمال مي‌شوند) را نيز در نظر داشته باشيد.

دو پلتفرم جديد
پردازنده‌هاي Sandy Bridge با چيپ‌ست‌هاي سري 5 اينتل سازگار نيستند. مي‌توان گفت كه اين يك خبر خوب است زيرا به‌خاطر عدم پشتيباني از سوكت LGA 1156، شما به هر حال بايد مادربرد جديدي را براي آن‌ها خريداري كنيد. اما اين موضوع باعث نمي‌شود كه نياز به ارتقاي پلتفرم براي بازار مصرف‌كنندگان عام قابل قبول‌تر شود.


با شروع عرضه پردازنده‌هاي Sandy Bridge، دو چيپ‌ست دسكتاپ آن را همراهي خواهند كرد: P67 و H67. چيپ‌ست P67 براي استفاده با كارت‌هاي گرافيكي الحاقي در نظر گرفته شده است. در اين زمينه، P67 تنها گزينه شما براي تقسيم 16 مسير اتصال PCIe مبتني بر پردازنده مابين كارت‌هاي گرافيكي مختلف خواهد بود. براي اكثر قريب به اتفاق مشتاقان سخت‌افزاري، P67 به‌عنوان يك گزينه قطعي در نظر گرفته مي‌شود. از سوي ديگر، H67 تنها گزينه‌اي است كه در حال حاضر به شما امكان مي‌دهد از موتور گرافيكي مجتمع Sandy Bridge استفاده كنيد.


هاب‌هاي كنترلر هر دو پلتفرم حداكثر 14 درگاه USB 2.0 را در اختيار شما قرار مي‌دهند و در عين حال هيچكدام از USB 3.0 پشتيباني نمي‌كنند. شما همچنين 6 درگاه SATA را در اختيار خواهيد داشت كه دو عدد از آن‌ها با سرعت‌هاي انتقال 6 گيگابيت بر ثانيه كار مي‌كنند، اما بقيه به سرعت 3 گيگابيت بر ثانيه محدود شده‌اند. خبر مهم اين است كه هيچيك از اين چيپ‌ست‌ها از اسلات‌هاي موروثي PCI پشتيباني نخواهند كرد.

شكل 5


با اين‌حال، اين دو چيپ‌ست سرانجام سيگنال‌دهي 5GT/s را ارايه مي‌كنند كه امكان دستيابي به سرعت انتقال 500 مگابايت بر ثانيه در هر امتداد را براي هر مسير فراهم مي‌سازد. هر دو چيپ‌ست P67 و H67 درست همانند P55/H57 به 8 مسير PCI Express مجهز هستند. اين تركيب مي‌تواند براي پياده‌سازي كنترلرهاي USB 3.0 و SATA 6Gb/s مفيد باشد.H67 به عنوان تنها چيپ‌ستي كه مي‌تواند قابليت‌هاي گرافيكي Sandy Bridge را آشكار سازد، بيشتر در حوزه گرافيك از همكار خود متمايز مي‌شود. بد نيست بدانيد كه PCH از عهده تامين دو خروجي نمايشگر مستقل برمي‌آيد. اين مولفه در عين حال كليد يك مسير صوتي/ويديويي محافظت شده است كه براي پخش Blu-ray و انتقال جريان بيت صوتي High-def به يك گيرنده، ضروري خواهد بود. در نهايت، H67 به شما اجازه مي‌دهد كه ساختار گرافيكي on-die را به‌طور دستي اوركلاك كنيد.


از سوي ديگر، بايد توجه داشته باشيد كه H67 از اوركلاكينگ پردازنده پشتيباني نمي‌كند. اگر قيمت بالاي يك پردازنده سري K را بپردازيد تا موتور گرافيكي سريع‌تري را به‌دست آوريد، به بالاترين تنظيمات Turbo Boost به‌عنوان سقف فركانس آن محدود خواهيد بود. H67 در عين حال به محدوديت‌هاي برنامه‌ريزي شده مصرف برق و حافظه پردازنده‌هاي Sandy Bridge قفل شده است. براي به‌دست آوردن تنظيمات باز هسته، مصرف برق و حافظه، بايد از يك چيپ‌ست P67 استفاده كنيد.


قرار است اينتل در ادامه سال 2011 چيپ‌ستي با نام Z68 را عرضه كند كه اوركلاكينگ ساختار گرافيكي و هسته پردازشي را بر روي يك مادربرد واحد تسهيل خواهد كرد. شما نبايد اين چيپ‌ست را با X78 اشتباه بگيريد كه نسل بعدي چيپ‌ست‌هاي صدرنشين اينتل به‌شمار مي‌آيد و قرار است جايگزين X58 شود.

 

منبع : عصر شبکه





مطالب مرتبط با این پست
.